باز این چه شورش است که در خلق عالم است ..........

 

 

 

سلام بر او که خونش شرافت شناسنامه ی دین است . .

سلام بر او که کعبه را با خود به کربلا آورد . .

سلام بر مولای عشق و ایثار و تبسم  . . . . .

ادامه نوشته

                            مرگ چون این خواجه نه کاریست خرد   خرم آن روز کزین منزل ویران بروم

((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))

((انا لله و انا الیه راجعون))

در ابتدا ایام شهادت امام حسین (ع) را به همه مسلمانان تسلیت عرض می کنم و گرامی می دارم و سپس در گذشت دو تن از اساتید گرامی حوزه و دانشگاه آیت الله احمد مجتهدی تهرانی و استاد سید جعفر شهیدی را  تسلیت عرض می کنم.

"مرگ چون این خواجه نه کاریست خرد"

"خّرم آن روز کز این منزل ویران بروم"

در مورد آیت الله مجتهدی تهرانی سخن بسیار است و هرچه بگوییم کم است وقتی یاد درسهایی اخلاق ایشان که از صدا و سیما پخش می شد و آن پندها و لطایف اخلاقی می افتم حسرت می خورم و متاسف می گردم. در پست های بعدی اگر خدا بخواهد از ایشان خواهم نگاشت. در این پست می خواهم اندکی به استاد فقید دکتر سید جعفر شهیدی بپردازم. این فرزانه روزگار بر خلاف ظاهر، همسنگر و همقطار آیت الله مجتهدی بودند. استاد شهیدی از علماء حوزه نجف بودند و در محضر آیت الله بروجردی نیز تلمذ کرده و به درجه اجتهاد نائل آمده بودند. استاد به خاطر بیماریشان و نیاز به مراقبت مجبور به بازگشت به ایران شدند، البته دلشان همواره در نجف ماند و می فرمودند:”آنجا سایهٔ امیر‌المؤمنبن (ع) بود، حالا هم درست است دستمان کوتاه است، ولی متوسلیم“.  استاد پس از بازگشت به ایران مراتب علمی را از لیسانس الهیات تا دکترای ادبیات طی کردند.

نگارش ترجمه نهج البلاغه،تاریخ تحلیلی اسلام، از دیروز تا امروز، عرشیان، قیام حسین (ع)، (پس از 50 سال پژوهشی تازه درباره قیام حسین(ع) )، زندگانی حضرت فاطمه (س)، زندگانی علی‌بن‌الحسین (ع)، زندگانی علی‌بن‌الحسین(ع) و علی از زبان علی(ع)، و...حدود ۱۲۰ مقاله علمی و پژوهشی، همچنین تربیت شاگردان ارزشمندی در تاریخ اسلام مانند استاد اصغر قائدان و رسول جعفریان و...شمه ای از نسایم زندگی آن نادر روزگار است.

هنگامی که یاد سخنان استاد قائدان در مورد استاد شهیدی در کلاس تاریخ اسلام که قریب به این مضمون گفتند:((اگر استاد شهیدی وفات یابند لطمه ای بزرگ به تاریخ اسلام وارد می شود.)) و همچنین سخنان و تعاریف دیگر اساتید و دوستان در مورد آن بزرگوار می افتم مبهوت می گردم و  تاسف می خورم. هنگامی که به یاد مواقعی که می خواستم کتابی از استاد شهیدی را به دوستی بدهم یا توصیه کنم و با چه شوری از ایشان تعریف می کردم حسرت می خورم. هنگامی که یاد جلسه ای که با آقای سجّاد هجری در مورد همایش بزرگداشت مولوی و اینکه چه خوب است که استاد بتوانند به این مجلس بیایند و از ایشان تقدیر شود می افتم می خواهم بگریم اما...

وقتی به یاد جلسه تفسیر آقای هجری و شرح آن حدیث گوهرین امیرالمومنین می افتم و رفتن بزرگان و علما را  بر آنها خرمی و شادی می یابم و نیز آنها را حی و زنده می بینم از غمم کاسته می شود. حضرت علی(ع) فرمودند که:

((العلماء باقون ما بقی لیل و نهار))

"عالمان زنده اند تا زمانی که شب و روز هست."

شرح این حدیث را به امید خدا در آینده می نگارم در این مقدار بگویم که  در حیات دو عنصر علم و قدرت اساس اند و علما به مانند شهداء زنده اند. برداشت اینجاب این است که حضرت آیت الله مجتهدی و استاد شهیدی هر دو در بهشت برزخی در محضر امامان  و اولیاء و پیشوایان و بزرگان اند و گرامی داشته می شود و به آرامش و آسایش رسیده اند و"عند ربهم یرزقون". و الله عالم.

در ادامه مطلب مقاله ای از رسول جعفریان( پژوهشگر تاریخ) در مورد استاد فقید دکتر سید جعفر شهیدی آورده ام.

م.ا.محب علی                                                                                              "والحمد لله رب العالمین" 

nafahat.ir

nafahat.ir 

ادامه نوشته

هنر اسلامی 2

((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))

خط از سید محسن امامیان۱

"کمال گاهی به صورت جمال و گاهی به صورت خلق جمال ظهور می‌کند. پس جلال، صبغه دیگری از کمال مطلق است. کمال گاهی در کارهای مثبت ظهور می‌کند که نام آن جمال است و گاهی در کارهای منفی ظهور می‌کند که نام آن جلال است. آن‌جا که جای قهر است جلال ظهور دارد و جلال، کمال است. آن‌جا که جای مهر است، مهر جمال است و جمال، کمال است. در سابق می‌گفتند کمال یک جراح در جلال و جمال او جلوه می‌کند. جراح هم رگ‌زن و هم مرهم‌نه است. به تعبیر مصلح الدین، جایی که رگ می‌زند یا عضوی را قطع می‌کند، جلال او جلوه دارد و آن‌جا که مرهم می‌گذارد و مداوا می‌کند جمال او جلوه‌گر می‌شود. گاه ذات اقدس الاه با چهره‌ی قهر ظهور می‌کند که این جلال اوست، و گاه با چهره مهر ظهور می‌کند که این جمال اوست. جلال و جمال هر دو ذیل کمال مطلق الهی هستند."

متن فوق قسمتی از سخنان حضرت آیت الله جوادی آملی در باب" زیبایی و هنر با نگاهی به منابع دینی" است.
برای خواندن ادامه مقاله بر ادامه مطلب کلیک کنید. توصیه می شود که قبل از خواندن سخنان آیت الله جوادی آملی مقاله آراء سید حسین نصر را مطالعه کنید.


۱.خط: محسن امامیان

ادامه نوشته

هنر  اسلامی

((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))

nafahat.ir

هنر اسلامی همواره یکی از زیباترین تجلیگاههای اسلام بوده است.  ادب و شعر، معماری، نگارگری و مینیاتور و  نقاشی، خطاطی و تذهیب و موسیقی ... گوشه ای از این هنرهای قدسی اند. در همه موارد در ذهن خواننده مثالهایی  وجود دارد غیر از هنر موسیقی اسلامی. هنر استعلایی موسیقی اسلامی یکی از بی بدیلترین هنرهای پدید آمده در دستگاه آفرینش بشری است. در توصیف این هنر عرشی هیچ وصفی نتوان آورد مگر گوش فرا دادن به آوای اهورایی آن.

شاید بعد از روح اسلام مهمترین مؤلفه در هنر آسمانی اسلامی فرهنگ و تمدن ایران زمین باشد.
در باب هنر اسلامی سخنهای ناگفته بسیاری وجود دارد و متأسفانه تحقیق خاصی بر آن صورت نگرفته است و انجام این تحقیقات بر عهده افرادی همچون ما دانشجویان الهیات است.
این مقدمه طولانی به این دلیل بود که شما را به خواندن چکیده ای از آراء استاد سید حسین نصر در باب 
هنر اسلامی دعوت کنم.

م.ا.محب علی


ادامه نوشته

علی(ع)

((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))

nafahat.ir

 ای علی که جمله عقل و دیده ای       شمه ای واگو از آنچه دیده ای۱

عید ولایت مبارک.

یا علی


۱.مثنوی معنوی دفتر اول

میلاد حضرت مسیح (ع)

((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))

" فیض روح القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد"۱

میلاد پیامبر اولوالعزم خدا، روح الله، حضرت مسیح (ع) بر تمامی مؤمنان عالم مبارک باد. 

nafahat.ir۲

ستایش در برابر نکوهش

آورده اند که عیسی(ع) روزی بر جماعتی بگذشت. آن جهودان در شأن وی سخنان شنیع گفتند، و عیسی(ع) ایشان را جز ثنا و محمدت نفرمود. یکی از حواریّون سؤال کرد که" ای پیامبر خدای، این الفاظ شنیع را چرا به ثنا و محمدت مقابله می فرمایی؟" بر لفظ مبارک راند که "کُلُّ ما عِندَهُ ینفِق. یعنی هر کس آن خرج کند که دارد. چون سرمایۀ ایشان این بد بود، بد گفتند؛ و چون در ضمیر من جز نکویی نبود، از من جز نکویی در وجود نیامد."۲


۱.حافظ

۲. تابلوی شام آخر اثر "لئوناردو داوینچی"

۳."جوامع الحکایات و لوامع الروایات"، نوشتۀ "سدیدالدین محمد عوفی"