((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))
[ این پست در ادامه پست درآمدی بر احوال شهاب الدین ابوحفص سهروردی1 آمده است]
_افکار، روش و اشعار سهروردی
در باب روش سهروردی باید گفت که روش تصوّف او عابدانۀ مقیّد به تمام آداب شرع و معتدل بود و متابعت شریعت را نشانۀ کمال می دانست، این اعتدال و متابعت از شریعت در وصیّتی که در پایان تحقیق ذکرشده است به وضوح نمایان است. شیخ خدمت به خلق را هم از اصول تصوّف می دانست و سماع را در صورتی که متضمن فسادی نباشد جایز می شمرد. او جمال پرستس صوری را هم رد می کرد و صورت پرستان را هوی پرست می دانست.
طریقت یکی از مهمترین عقاید عرفانی سهروردی است که در ضمن معرفی شاگرد شیخ، سعدی اندکی از آن گفتیم. در مورد تعریف طریقت به سخن عزیزالدین نسفی(قرن هفتم) در کتاب "الانسان الکامل"، در بیان شریعت و طزیقت و حقیقت بسنده می کنیم که می گوید:((بدان اَعزَّکَ الله فی الدارَین، که شریعت گفت انبیاست و طریقت کرد انبیاست و حقیقت دید انبیاست...))
شیخ در"عوارف المعارف" حال صوفی که در غلبۀ سکر و فنا از نفس و خلق هر دو غایب می شود را به مراتب برتر و بالاتر از حال ملامتی که همواره چیزی او را به خود و خلق مربوط می دارد، می داند.
بعضی از افرادی که تاریخ عمومی تصوّف را نگاشته اند تصوف را به اهل معرفت و اهل محبت تقسیم کرده اند. اینان افرادی چون سهروردی، غزالی، قشیری، ابن عربی و جامی را اهل معرفت و افرادی چون رابعه، شبلی، بایزید، ابوسعید و شمس تبریزی را اهل محبت شمرده اند.
سهروردی طبع شعر هم داشته و اشعار عربی و فارسی را نیکو می سروده است. آثار شعری او اگر چه کم است اما نشان دهندۀ تسلط کامل شیخ به هر دو زبان است.
نمونه ای از اشعار فارسی شیخ:
بخشای بر آنـکه بخت یارش نبـود جز خوردن اندوه تو کارش نبـود
در عشق چه حالتیش باشد که درآن هم بی تو و هم با تو قرارش نبـود [تاریخ گزیده، ص670]
هاتفی در گوش جان من ز غیب آواز داد وه که خاک تیره ات با نور جان آمیختم
ای شهاب سهروردی از گرفتاری منال دانۀ درد از برای مرغ زیرک ریختم [نقل از تذکرهء منتخب اللطایف، ص224]
شعری عربی از شیخ:
لا تَسقِنی وحدی فما عوَّدتنی أنّی اَشحُّ بِها علی جُلاسی
انت الکریمُ ولایَلیقُ تکرماً اَن یَعبِرَ النّد مائ دَورُ الکأسِ [وفیات الاعیان]
_آثار شیخ
1."اعلام الهدی و عقیدة اهل التُّقی"، در علم کلام منقسم به ده فصل؛ در مکه تألیف شده است.
2."جذبُ القلوب اِلی مواصلة المحبوب"، در تصوف.
3."رَشف النَصائح الایمانیّة و کشفُ الیونانیّة"، سهروردی در این کتاب که پانزده باب و دو خاتمه دارد، به نقد فلسفه یونان پرداخته است.
4.دو "فتوت نامه" به زبان فارسی، که ضمن کتاب "رشسایل جوانمردان" چاپ شده است.
5."عوارف المعارف"این کتاب از امّهات متون صوفیه و مشتمل بر شصت و سه با ب است. جامی در نفحات الانس می گوید :((...عوارف را در مکه مبارکه تصنیف کرده است، هرگاه امری مشکل شدی به خدای تعالی بازگشتی و طواف خانه کردی و و طلب توفیق کردی در رفع اشکال و دانستن آنچه حق است بر وی حل شدی.))[نفحات الانس،ص472]
سهروردی در این کتاب بین معارف ذوقی اهل طریقت با رسوم و قواعد اهل شریعت تلفیق کرده است.شیخ در طی عوارف راجع به آداب سیر و سلوک عارفان و سنن و معارف صوفیان بحث نموده است و در هر باب به نقل روایات و ذکر اخبار و آیات مناسب کلام را زینت داده است. عوارف به دست ظهیرالدین عبد الرحمن علی شیرازی، قاسم داوود، صدرالدین جنید بن فضل الله بن شیخ عبدالرحمن شیرازی و اسماعیل بن عبدالمؤمن ابو منصور اصفهانی وافراد دیگری به فارسی ترجمه شده است. شخصی نیز به نام "عارفی" آن را به زبان ترکی در آورد. این ترجمه ها در اندکی بعد از وفات شیخ صورت گرفته است و نشانۀ این است که این کتاب از ابتدا مورد عنایت طالبان و مریدان واقع شده است. شیخ عزّالدین محمود بن علی کاشانی با توجه و استناد به عوارف طزح تازه ای ریخته و "مصباح الهدایة" را با باب بندی متفاوتی نوشته است و در حقیقت تألیفی است نه ترجمه ای از عوارف المعارف. در مورد ترجمۀ عبدالمؤمن اصفهانی باید گفت که این اثر گرانقدر با توجه به مقایسه ای که آقای قاسم انصاری در مقدمۀ ترجمۀ ابومنصور بن عبدالمؤمن اصفهانی بین این کتاب با تألیف عزّالدین کاشانی یعنی "مصباح الهدایة" کرده است، ترجمۀ عبدالمؤمن اصفهانی بسیار ارزشمندتر و نزذیک تر به متن عوارف است. امّا این اثر از شهرت چندانی بر خوردار نیست ومانند زندگی و دیگر آثار مؤلف مجهول مانده است؛ حتی استاد گران مایه ای چون آفای عبدالحسین زرین کوب که به منابع گسترده ای دسترسی داشته است در کتاب "ارزش میراث صوفیه" جایی که از عوارف و مصباح سخن می گوید حرفی از ترجمۀ ابومنصور اصفهانی نمی آورد.همانطور که آوردیم عوارف المعارف مشتمل بر شصت و سه باب است که در آن از مباحثی چون؛ در منشأ علوم صوفیان، در اختصاص صوفیان به حسن سماع، بیان و فضیلت علوم صوفیان، ماهّیت تصوّف، شرح حال صوفیان و اتلاف در طریقت آنها سخن آمده است تا آداب و مقدّمات طهارت، آداب و اسرار وضو، فضیلت نماز و بزرگی شأن آن و ذکر احوال، شرح کلمات و بدایات و نهایات آمده است.
آقای قاسم انصاری دو اثر "الرّحیق المختوم" و "ادلّة العیان" یا "اِدالة العیان" را نیز جزء آثار شیخ آورده است و نیز به نقل از مجلهء "جاویدان خرد" دو وصیّت نامه از سهروردی یکی به فرزندش و دیگری به سالکان را نوشته است.
[این مقاله قسمتی از تحقیق تاریخ تصوف نگارنده می باشد٬ در صورت تمایل بخشهای دیگری از آن را در وب قرار داده خواهد شد.]