بو علی فیلسوف است نه عارف٬ ولی یک فیلسوف خشک نیست؛ مخصوصا در اواخر عمرش تمایلات عرفانی پیدا کرده و در اشارات  فصلی را به((مقامات العارفین)) اختصاص داده است.

هدف عارف

"العارف یرید الحق الاول لا شئ غیره و لا یؤثر شیئاً علی عرفانه و تعبدّه له فقط مستحقّ للعبادة و لأنها نسبة شریفة الیه لا لرغبة او رهبة.

عارف، حق(خدا) را می خواهد نه برای چیزی غیر حق و هیچ چیزی را بر معرفت حق ترجیح نمی دهد، و عبادتش حق را تنها به خاطر این است که او شایسته عبادت است و بدان جهت است که عبادت رابطه ای است شریف فی حد ذاته نه به خاطر میل و طمع در چیزی یا ترس از چیزی."[اشارات ـ نمط نهم]

عارف هر چه را بخواهد به خاطر خدا می خواهد. او اگر نعمتهای خدا را می خواهد از آن جهت می خواهد
که آن نعمتها از ناحیه اوست و عنایت اوست، و لطف و کرم اوست. پس غیر عارف، خدا را به خاطر نعمتهایش می خواهد و عارف نعمتهای خدا را به خاطر خدا می خواهد.

[برگرفته از کتاب: کلیات علوم اسلامی ـ جلد دوم با تخلیص]