بسم الله نور
 
به جای مقدمه:
 
اولین چیزی که به ذهن یک ایرانی با شنیدن نام مانی متبادر می شود چیست؟ دومین پیامبر ایرانی پس از زرتشت (ترجیح می دهیم  مزدک را یک جنبش بدانیم تا دین)، پیامبر باغهای اشراق؟ فرشته روشنی؟ یک ثنوی بدعت گذار؟ به نظرم در کنار هرکدام از این مفاهیم و  یا موارد دیگری که به ذهن شما می رسد یک احساس نهفته است. یک حس مشترک، شاید نوعی همزاد/همذات پنداری و حتی شاید ترحم. شاید بتوان این حس را تاریخی دانست که به صورت بالواسطه تجربه کرده ایم و در ضمیر ناخودآگاه ما نهفته است. البته این تاریخ فرازیسته محدود به ملیت نیست و یک مفهوم بشری و چه بسا وجودی ست. لیکن طبیعی ست که این احساس در میان عموزادگان ایرانی با مانی بیشتر است تا لائوتزو. (هرچند که نوادری هستند که کالمعدومند!)
تاریخ . چه بسا تاریخ دینی همواره زنده است. میراث به جا مانده از اعصار کهن همواره بیش از آن است که یک مرده ریگ پنداشته شود. البته تلاش در جهت حفظ این میراث همچون تلاش در جهت از میان بردن آن عقیم است. ما میراث دار عموزادگان دره نئاندرتال هستیم.
این پراکنده گویی که به جای مقدمه نگاشتم برای معرفی مقاله دوست گرامی ع. دهقان نژاد بود. از یک نظرگاه می توان سه بخش عمده را در اندیشه های دینی و فلسفی شناسایی کرد:
1. خداشناسی
2. جهان شناسی
3. انسان شناسی
البته این سه بخش آنچنان در هم تنیده است که به راحتی قابل تفکیک نیستند.
نگارنده در این مقاله به ابعادی از انسان شناسی اندیشه های مانوی پرداخته است.
مطالعه این مقاله برای دانشجویان ادیان و دوستداران فرهنگ ایران خالی از فایده نخواهد بود.
با تشکر.
 
م.ا.محب علی
  

فایل pdf+ مقاله را از اینجا دریافت کنید:

پدیدارشناسی انسان در کیش مانی (281kb)