نشست چین باستان و ایران امروز

| چین باستان و‌ ایران امروز |
دکتر اسماعیل رادپور
(پژوهشگر موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه)
پنج‌شنبه، ۸ خردادماه، ساعت ۱۸

برگزاری به صورت آنلاین در اسکای‌روم

برای شرکت در وبینار لطفاً در زمان برگزاری جلسه از طریق لینک زیر وارد سایت شوید و گزینه «مهمان» را انتخاب کنید:
https://www.skyroom.online/ch/saok/dao
* شرکت برای عموم آزاد است و نیازی به ثبت‌نام یا نصب نرم‌افزار خاصی نیست.

«هفت نظریه در باب دین»


«هفت نظریه در باب دین» نوشته دانیل پالس استاد مطالعات ادیان دانشگاه میامی‌ست.
پالس در این کتاب نگاهی به هفت رویکرد مهم به دین دارد. او در این به سراغ برجسته‌ترین نماینده هر رویکرد می‌رود و بر اساس مهمترین آثار آن نویسنده به بررسی، تحلیل و سپس نقد آن رویکرد می‌پردازد.
نمایندگان این رویکردها به ترتیب عبارتند از:
۱. تایلور و فریزر
۲. زیگموند فروید
۳. امیل دورکهایم
۴. کارل مارکس
۵. میرچا الیاده
۶. ایوانز-پریچارد
۷. کلیفورد گیرتز
هرچند کتاب در ظاهر به عنوان درآمدی بر این رویکردهای مختلف به حساب می‌آید، صورت‌بندی دقیق پالس در بیان هر رویکرد و نکته‌سنجی‌های موشکافانه‌ او در نقد هر رویکرد اثر را فراتر از یک معرفی و مقدمه صرف کرده‌است.
با مطالعه این کتاب خواننده با مهمترین رویکردهای معاصر به دین آشنا می‌شود و نقاط قوت و ضعف هر رویکرد را درمی‌یابد. گستره مطالعات پالس (که از منابع هر بخش به خوبی پیداست) و نگاه منصفانه او ارزش اثر را دوچندان می‌کند. دو فصل آخر کتاب که به دیدگاه ایوانز-پریچارد و کلیفورد گیرتز می‌پردازند از معدود متون فارسی‌ست که به این دو دیدگاه می‌پردازد و از نظر من بسیار جذاب است.
پالس بعدا دو ویراست دیگر از این اثر با عنوان «هشت نظریه در باب دین» و «نه نظریه در باب دین» نگاشت و در ویراست آخر دیدگاه ماکس وبر و ویلیام جمیز را نیز اضافه کرد.
 اما در مورد ترجمه باید گفت که به نظر می‌رسد مترجم آنچنان که باید از پس ترجمه کار برنیامده‌‌است. مواردی از اصلاحات نه چندان پیچیده تخصصی درست ترجمه نشده‌اند و برخی جملات بسیار مبهم هستند. همچنین پانویس‌های اثر ترجمه نشده‌اند و صرفا به همان زبان اصلی در پایان هر فصل آمده‌اند. علاوه بر نقد‌های نویسنده بر هر رویکرد جناب نویسنده هم نقدی را در هر بخش اضافه کرده‌اند که مایه چندانی ندارد. با وجود این نکات همچنان مطالعه این ترجمه را توصیه می‌کنم.
«هفت نظریه در باب دین» را آقای محمدعزیز بختیاری ترجمه و انتشارات موسسه‌ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (موسسه آقای مصباح) منتشر کرده است.
پ.ن: در مورد صفحه‌آرایی و طراحی جلد و چاپ و... هم چیزی نگویم بهتر است!

«خاستگاه عهد جدید و مهمترین پیامدهای پیداش آن»







 

«خاستگاه عهد جدید و مهمترین پیامدهای پیداش آن»

«خاستگاه عهد جدید و مهمترین پیامدهای پیداش آن» کتاب بسیار مهمی از اندیشمند برجسته الهیات لیبرال، هارناک است. هرچند خاستگاه عهد جدید مهمترین اثر هارناک نیست اما از آن جهت که هارناک در آن پرسش‌های بسیار مهمی را مطرح می‌کند و سعی می‌‌کند به آن‌ها پاسخ دهد در خور توجه است. مثلا یک پرسش بسیار مهم این است که «چرا عهد جدید به وجود آمد؟» و بعد از آن هارناک به سراغ این پرسش می‌رود که «چگونه عهد جدید به وجود آمد؟».
برخی از این پرسش‌ها چندان بدیع نیستند و بیشتر باید به پاسخ‌های هارناک دقت کرد اما برخی از پرسش‌ها مهمتر از پاسخ‌ها هستند برای مثال اینکه «چرا عهد جدید مشتمل بر چهار انجیل است، نه یک انجیل؟» صرف نظر از پاسخ هارناک پرسش نسبتا بدیعی‌ست. همچنین است پرسش از اینکه چرا به جای اینکه چند مکاشفه در عهد جدید وجود داشته باشند و یا اصلا هیچ مکاشفه‌ای در عهد جدید نباشد فقط یک کتاب مکاشفه در عهد جدید وجود دارد؟
هرچند هارناک یک مسیحی پروتستان معتقد است اما در قضاوت خود آنچنان منصف است که اثرش بیشتر از آنکه اثر یک الهیات‌دان باشد اثری دین‌شناسانه به حساب می‌آید. نگاه تاریخی دقیق و تسلط هارناک بر قرون نخستین مسیحی بسیار ستودنی‌ست. این دقت را در پاورقی‌های کتاب بیشتر می‌توان دید.
کتاب را حامد فیاضی ترجمه و انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب قم منتشر کرده‌است. از مقدمه بیش از حد طولانی  و نه چندان مفید مترجم که بگذریم، ایرادات تایپی و ترجمه نه چندان روان گاهی آزاردهنده‌ست اما همچنان ارزش آن را دارد که به علاقمه‌مندان به الهیات جدید توصیه‌اش کنم.

انجیل توماس به روایت کشفیات نجع حمادی- منصور معتمدی


انجیل توماس به روایت کشفیات نجع حمادی
ترجمه منصور معتمدی
منبع: مجله هفت آسمان شماره ۳ و ۴.


مقدمه
در دهه پنجم از سده بیست میلادی، دو گنج شایگان به دست محققان افتاد: یکی در سال 1945 در نجع حمادی مصر، و دیگری در سال 1947 و در وادی قمران، برکرانه بحرالمیت اردن. این که این دو کشف حاوی چه نوشته ها و آثاری بوده اند و از پرده به در افتادن آنها چه تأثیری در سیر مطالعات ادیان، تاریخ، فلسفه، عرفان، زبانشناسی و... داشته اند، مجالی بس فراخ می طلبد. (1)

فقط همین مقدار بگوییم که با کشف نخست، بسیاری از اسرار مربوط به احوال و آرای گنوسیان«~ (Gonstics)، ~»و با کشف دوم اطلاعات فراوانی درباره اسنیان«~ (Essenes) ~»بر آفتاب افتاد . این سطور تنها در حکم مقدمه ای بس موجز بر ترجمه فارسی یکی از رسالات گرد آمده در مکشوفه های نجع حمادی است، لذا دامنه بحث را محدود به همین کشفیات می سازیم؛ و سخن در باب طومارهای بحرالمیت را به فرصتی دیگر وا می گذاریم.

تا سده چهارم میلادی، عده ای در مصر علیا بر کرانه رود نیل می زیستند که تمایلاتی زهدآمیز داشتند و به واسطه اشتراک در عقیده، به نوعی زندگی اشتراکی تن داده بودند. اینان از ازدحام خلق گریزان و از دنیا و مافیها رویگردان بودند؛ در پی ایجاد و حصول طریقه ای می گشتند که در آن شیوه ای والاتر و متعالی تر از زندگی روزمره اتخاذ شود. بیش از هر چیز می خواستند که خود را از لوث اشتغالات دنیوی بر کنار دارند تا مبادا آلودگیهای عالم محسوس چشم دلشان را تیره گرداند. اگر با نظری سطحی به متون یافته شده بنگریم، چیزی جز یک «جمع پریشان» به چشم نمی خورد؛ به گونه ای که با توجه به تنوع و اختلاف فراوان این متون، نمی توان نشان داد که آنها را چه کسانی، در چه زمانی و در چه مکانی نوشته اند . و این اختلاف تاحدی است که به گمان عده ای ، این نوشته ها به یک گروه واحد تعلق ندارند.
ادامه....

ادامه نوشته

سقوط ساسانیان

به نام او

حمله اعراب (ِ مسلمان) به ساسانیان و پایان آن دودمان و نیز وقایع دو قرن پس از آن همواره از موضوعات مورد بحث در تاریخ ایران بوده‌ و هست.
سخنرانی دکتر تورج دریایی در انجمن فلسفه آگورا نگاهی متفاوت به این اتفاق ارائه می‌کند.

زمان: ۴۱ دقیقه

تاریخ سخنرانی: ۷ مارس ۲۰۱۵

حجم: ۱۰۸ مگابایت

منبع: www.agorapf.org

از اینجا دریافت کنید:

سخنرانی دکتر تورج دریایی


همچنین سخنرانی کوتاه دکتر پروانه پورشریعتی با عنوان «انقراض ساسانی و تداوم فرهنگی ایرانیان» را در اینجا ببینید.

زمان: ۳:۵۹
حجم: ۲۱ مگابایت

از اینجا دریافت کنید:

 پروانه پورشریعتی: انقراض ساسانی و تداوم فرهنگی ایرانیان

همچنین مقاله «ساسانیان و اعراب» نوشته دانیل پاتس و ترجمه زهرا بریسم را در اینجا بخوانید:

ساسانیان و اعراب

در اینجا هم پاوریونت درس ساسانیان تاریخ هفتم را می‌توانید ببینید:

ساسانیان


آیا نسب ملکه‌ی بریتانیا به حضرت محمد(ص)، پیامبر اسلام می‌رسد؟


آیا نسب ملکه‌ی بریتانیا به حضرت محمد(ص)، پیامبر اسلام می‌رسد؟

دیروز لینکی را از نشریه آبزرور چاپ سنگاپور پست کردم که در آن یک ادعای قدیمی بازنشر شده مبنی براینکه نسب ملکه‌ی بریتانیا به پیامبر اسلام می‌رسد. همانطور که وعده دادم، این هم مطلبکم در مورد صحت وسقم محتوای آن مقاله.

محور این ادعا زنی است به نام زایده که صاحبان ادعا می‌گویند، او ممکن است مادر‌بزرگ بسیار دور الیزابت دوم باشد. روایت که به شیوه‌های متفاوت، و گاهی متناقض، حکایت می‌شود و اساسا ریشه در منابع تاریخی قدیمی اسپانیایی دارد، این گونه‌است: با آغاز هرج ومرج در سال ۱۰۹۱ میلادی در اشبیلیه یا سویلا در اندلس قدیم- اسپانیای امروز- پس از سرنگونی دولت بنی‌عباد بدست مرابطان، این زن که دختر أبو القاسم المعتمد على‌الله محمد‌ بن‌ عبَّاد، آخرین پادشاه اشبیلیه بود، همراه با فرزندان و خادمانش، به دستگاه سلطنت آلفونسوی ششم پادشاه لیون و قشتاله پناه برد. پادشاه مسیحی که به زن‌باره‌گی شهرت داشت، از این زن که زیبا و فریبا بود،‌ خوشش آمد و او را کنیز خود گرفت. برخی منابع می‌گویند بعدها زنش شد. زایده هم مسیحی شد و نامش را به ایزابیلا تغییر داد. ایزابیلا-زایده با آلفونسو سه فرزند به دنیا آورد. سانشو، آلویرا و سانشا. دو قرن بعد در ۱۳۵۲میلادی ماریا دو پادیلا،‌ یکی از نوه‌گان زایده، با پیتر پادشاه قشتیلا ازدواج کرد وچهار فرزند به دنیا آورد. دوتن از آن‌ها با پسران ادوارد سوم پادشاه انگلستان ازدواج کردند. الیزابت دوم از همین راه نسبش به زایده می‌رسد.
اما این روایت‌(ها) با اشکالات، ابهامات و اشتباهات تاریخی روبرواست. در منابع عربی‌زبان قدیمی اندلس اشاره‌ای گذرا، در حد دو سه سطر، به این زن شده و احتمال اینکه نسبش به پیامبر برسد اصلا یاد نشده.
برخی از ایراد‌ها به داستان-افسانه‌ی زایده:
۱- احتمال خلط بین دو ایزابیلا نام. وقتی زایده به دربار آلفونسو پناه برد،‌ او عملا زنی داشت به نام ایزابیلا که ملکه بود. در حالیکه برخی مورخان می‌گویند، تنها یک ایزابیلا وجود دارد که همان زایده است، برخی دیگر گفته‌اند که دو ایزابیلا داریم، اول و دوم؛ زایده دومی است. برخی دیگر می‌گویند که زایده تنها کنیز ومعشوقه‌ی آلفونسو بود و هیچ گاه ملکه نشد. برخی گفته‌اند که زایده پس از مسیحی شدن،‌ نام ماریا را گرفت.
۲- منابع تاریخی معاصر عربی‌ که از زایده نام برده اند، این روایت را به تمسخر گرفته‌اند که گویا او دختر معتمد ابن عباد باشد؛ بلکه زایده، زن الفتح، ملقب به مامون، پسر ابن عباد است که فرمانروای قرطبه بود و در جنگ در برابر مرابطان کشته شد. بسیاری از مورخان غربی هم با این نظر موافقند. برپایه بیشتر منابع غربی و عربی، پس از کشته شدن الفتح در جنگ، زایده چاره‌ای نداشت جز اینکه با فرزندانش به دربار آلفونسو پناه ببرد و همه مسیحی شدند.
۳- منابع غربی که نسب او را به حضرت محمد می‌رسانند ادعا کرده اند که زایده سه فرزند از آلفونسو به دنیا آورد. اما بر پایه منابع عربی و برخی منابع معتبر غربی او تنها یک فرزند پسر داشت به نام سانشو که در جنگ در زمان حیات پدرش، در سال ۱۱۰۸ هجری‌قمری در ۱۵ سالگی، کشته شد. آلویرا و سانشا از زن دیگر آلفونسو بودند. زایده عمر زیادی هم نکرد. در ۳۲سالگی وقتی سانشو را می‌زایید، جان داد.
۴- هیچ دلیل معتبر تاریخی در دست نیست که نسب زایده یا شوهرش، الفتح، را به حسن ابن علی طالب و همسرش فاطمه زهرا و در نتیجه به پیامبر اسلام برساند. تنها منابع اسپانیایی چنین ادعایی را مطرح کرده اند که خود مورخان غربی هم آن را قبول دارند.

عکس: تصویر نقاشی شده‌ی زایده

منابع:
ابن عذاري المراكشي، أبو عبد الله محمد بن محمد (المتوفى بعد۶۹۵ هـ): البيان المغرب في أخبار الأندلس والمغرب، تحقیق: بشار عواد معروف - محمود بشار عواد صـ۴۱ ج۳، چاپ اول تونس: دار الغرب الاسلامی،‌ ۲۰۱۳

عنان، محمد عبدالله: دولة الإسلام فى الأندلس - العصر الثانى - دول الطوائف، منذ قيامها حتى الفتح المرابطى، صـ ٣٤٥-٣٤٨ چاپ چهارم قاهره: مكتبة الخانجي، ۱۹۹۷
الدرویش، جاسم یاسین: أعلام نساء الأندلس، صـ ١٤٧-١٤٨ چاپ اول بیروت: دار الكتب العلمية، ۲۰۱۷

Reilly, Bernard F. (1995). The Contest of Christian and Muslim Spain, 1031-1157. Blackwell.
Reilly, Bernard F. (1988). The Kingdom of León-Castilla under King Alfonso VI, 1065–1109. Princeton University Press.


نقل از فیس‌بوک Haseeb Ammar:

https://www.facebook.com/haseeb.ammar.1/posts/10157108167714829

 

«پایگاه اطلاعات تاریخ دینی»

🔎DHR
"Database of Religious History"

«پایگاه اطلاعات تاریخ دینی» وابسته به دانشگاه بریتیش کلمبیا و با همکاری دانشگاه هاوروارد، دانشگاه استنفورد، موسسه مکس پلانک و چند موسسه و بنیاد دیگر در سال گذشته راه‌اندازی شده‌است.
پایگاه اطلاعات دینی حاوی مداخل متنوعی در حوزه تاریخ ادیان بر پایه معتبرترین منابع به همراه نقشه و دیگر اطلاعات مورد نیاز پژوهشگران است.
استفاده از این پایگاه نیاز به عضویت ندارد.
نشانی پایگاه اطلاعات دینی:

https://religiondatabase.org/landing

قبر خودمان!


چند سال پيش، اواخر شب، خانمي با من تماس گرفت و من او را نمي شناختم. ايشان گفت من مشكلي دارم و مدتي است براي حل آن تلاش مي كنم و از افراد زيادي پرسيده ام، اما به پاسخ نرسيده ام، به من گفته اند ملكيان مي تواند پاسخ دهد . البته آثار شما را كه خوانده ام احساس نمي كنم بتوانيد پاسخ مرا بدهيد، اما به هر حال همه مرا به شما ارجاع داده اند. اين خانم سؤالش را طرح كرد و گفت من مدتي است نمي دانم قبر حضرت زهر ا(س) بالاخره در قبرستان بقيع است، يا در ميان منبر و محراب و اين برايم مسئله شده است . اولين پاسخي كه به ايشان دادم اين بود كه گفتم من واقعا به حال شما غبطه مي خورم؛ زيرا انساني كه واقعًا ديگر هيچ مشكلي در زندگي اش نداشته باشد، غير از اينكه فقط محل قبر حضرت زهر ا(س) را نداند، جدًا غبطه انگيز است و من به اين انسان غبطه مي خورم؛ زيرا من بايد ميلياردها مشكل را حل كنم تا به اين مسئله برسم كه محل قبر حضرت زهر ا(س) كجاست. بعد از اين هم به ايشان گفتم به من توضيح دهيد كه چگونه مي شود مشكل يك انسان در زندگي اش، چنين چيزي مي شود. يعني با حل شدن اين مسئله چه مشكلي از شما حل مي شود و چه دردي از شما دوا مي گردد. دانستن اينكه حضرت زهر ا(س) در كجاي عالم خاك شده اند، چه دردي را از ما دوا مي كند؟ ما بايد فكر قبر خودمان باشيم نه فكر قبر حضرت زهر ا(س). بايد ببينيم قبر ما به تعبير علمای ما و به تعبیر حدیث روضة من ریاض الجنة است و يا حفرة من حفر النیران. آيا ما بايد به فكر قبر خودمان باشيم؛ ما را به قبر حضرت زهرا(س) چه كار؟ اينكه انسان نمي فهمد حضرت زهرا(س) در هر جايي كه باشد، ربطي به ما ندارد ناشي از بي توجهي به خود است . ما بايد اگر خيلي برايمان مهم است، بكوشيم مانند حضرت زهر ا(س) زندگي كنيم؛ حتي نه مثل حضرت زهر ا(س)، بلكه ذره اي از آنچه آنها در زندگي شان داشته اند، ما هم در زندگي مان پياده كنيم.
(مصطفی ملکیان)

شعر قطران درباره زلزله ۴۳۴ ق تبریز

بود محال تو را، داشتن امید محال

به عالمی که نباشد همیشه بر یک حال

از آن زمان که جهان بود حال زینسان بود

جهان بگردد، لیکن نگرددش احوال

دگر شدی تو ولیکن همان بود شب و روز

دگر شدی تو ولیکن همان بود مه و سال

نبود شهر در آفاق خوشتر از تبریز

به ایمنی و مال و به نیکوی و جمال

زناز و نوش همه خلق بود نوشانوش

زخلق و مال همه شهر بود مالامال

در او به کام دل خویش هر کسی مشغول

امیر و بنده و سالار و فاضل و مفضال

یکی به طاعت ایزد، یکی به خدمت خلق

یکی به جستن نام و یکی به جستن مال

یکی به خواستن جام بر سماع غزل

یکی به تاختن یوز بر شکار غزال

به روز، بودن با مطربان شیرین‌گوی

به شب، غنودن با نیکوان مشکین‌خال

به کار خویش همی کرد هر کسی تدبیر

به مال خویش همی داشت هر کسی آمال

به نیم چندان کز دل کسی برآرد قیل

به نیم چندان کز لب تنی بر آرد قال

خدا به مردم تبریز برفکند فنا

فلک به نعمت تبریز برگماشت زوال

فراز گشت نشیب و نشیب گشت فراز

رمال گشت جبال و جبال گشت رمال

دریده گشت زمین و خمیده گشت درخت

دمنده گشت بحار و رونده گشت جبال

بسا سرای که بامش همی بسود فلک

بسا درخت که شاخش همی بسود هلال

کزان درخت نمانده کنون مگر آثار

وز آن سرای نمانده کنون مگر اطلال

کسی که رسته شد از مویه گشته بود چو موی

کسی که جسته شد از ناله گشته بود چو نال

یکی نبود که گفتی به دیگری که مموی

یکی نبود که گفتی به دیگری که منال

ز رفتگان نشنیدم کنون یکی پیغام

ز ماندگان نبینم کنون بها و جمال

گذشت خواری لیک این از آن بود بدتر

که هر زمان به زمین اندر اوفتد زلزال

 قسمتی از شعر قطران درباره زلزله تبریز

به نقل از کتاب پا‌به‌پای ناصر خسرو(جستارهایی در تاریخ اجتماعی ایران)، رضا فرنود، انتشارات اچ اند اس، صفحات ۱۳۷-۱۳۹

کشف نسخه‌ای بسیار کهن از قرآن

به نام او

 

دو سال از کشف صفحاتی بسیار قدیمی از چند سوره قرآن در کتابخانه دانشگاه بیرمنگام می‌گذرد و اکنون دانشگاه بیرمنگام تصمیم گرفته که نمایشگاهی دیجیتال درباره این نسخه خطی ارزشمند در امارات متحده عربی برپا کند. این صفحات که حدود یک قرن‌ در کتابخانه این دانشگاه نگهداری می‌شده، شامل آیات سوره‌های 18 تا 20 قرآن کریم به خط حجازی است و در سال‌های ابتدایی تاسیس دانشگاه بیرمنگام در ابتدای قرن بیستم به کتابخانه این دانشگاه داده شده است. یک دختر دانشجوی مقطع دکتری هنگام پژوهش بر روی اسناد کتابخانه کادبری بیرمنگام متوجه این نسخه قدیمی شد. 

تابستان سال 1394 سایت دانشگاه بیرمنگام از هیجان و شگفت‌زدگی مسؤولین این مرکز دانشگاهی قدیمی انگلیس نسبت به شناسایی ارزش این اوراق خبر داد و نوشت که این نسخه خطی با توجه به آزمایش‌های مدرن علمی، یکی از قدیمی‌ترین قرآن‌های جهان است. خانم سوزان وُرال مدیر مجموعه های ویژه (کتابخانه تحقیقاتی کادبری) در دانشگاه بیرمنگام کشف این اوراق را این‌چنین گزارش داد:
«ما هیجان‌زده هستیم که چنین سندی تاریخی مهمی در اینجا، در بیرمنگام، فرهنگی‌ترین شهر انگلیس وجود دارد. ما یک مجموعه شگفت‌انگیز در مجموعه مینگانا کشف کرده‌ایم».
بر اساس آزمایش کربن 14 برآورد شده که این قرآن در فاصله سال‌های 568 تا 645 میلادی نوشته شده و با درنظر گرفتن احتمال خطای پنج درصدی این آزمایش، به نظر می‌رسد که این قرآن پیش از دوره خلیفه سوم تحریر شده است. تاریخ رحلت پیامبر اسلام سال 632 میلادی است.
پروفسور دیوید توماس؛ استاد مسیحیت و اسلام و نادیر دینشو؛ استاد روابط بین مذاهب در دانشگاه بیرمنگام معتقدند: آزمایش کربن بر روی قرآن بیرمنگام نتایج شگفت‌آوری به ارمغان آورده و یکی از شگفت‌انگیزترین اسرار مجموعه‌ اسناد دانشگاه است».
همچنین بنا به گزارش گاردین، یکی از دستاوردهای کشف نسخه بیرمنگام این است که نسخه کنونی قرآن که امروزه در جهان اسلام استفاده می‌شود، نسبت به اولین نسخه ضبط‌ شده قرآن [در بیرمنگام] تفاوت زیادی ندارد.
حال بناست که نمایشگاه دیجیتال این اوارق ارزشمند، پاییز و زمستان امسال در شهرهای دبی، شارجه و ابوظبی برپا شود و به نظر می‌رسد که بار دیگر بحث درباره اهمیت این نسخه خطی قرآن در کشورهای اسلامی افزایش خواهد یافت.
منبع: کانال تلگرام راوی https://t.me/raawinews

زادروز ابوریحان بیرونی

به نام او


امروز را در تقویم، زادروز ابوریحان بیرونی نامیده‌اند (که گویا صحیح نیست).
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی خوارزمی دانشمند بزرگ قرن 4 و 5 هجری قمری و یکی از دلایلی‌ست که این سده‌ها را دوران اوج شکوفایی تمدن ایرانی-اسلامی می‌نامیم.
ابوریحان نماد یک دانشمند تمام عیار جهان سنتی‌ست که در هر حوزه‌ای تواناست، از ستاره‌شناسی تا فقه‌ از اصول تا فیزیک و هرآنچه که در آن دوران «علم» نامیده می‌شد. اما آنچه که واضح مبرهن‌ست این است که او در حوزه هندشناسی و دین‌شناسی پیشرو و صاحب سبک است.

برای آشنایی کلی با اندیشه‌ها و آثار ابوریحان مقاله زیر از استاد یونس کرامتی به نقل از دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی را توصیه ‌می‌کنم.
مدخل ابوریحان بیرونی

"آ" الف (مدح امیرالمومنین از عمادالدین نسیمی)

به نام او

سال ها پیش (ششم مردادماه 86) شعری از عمادالدین نسیمی در مدح امیر المومنین (ع) نقل کردم. حال که در ایام شهادت  حضرت امیر (ع) هستیم، مناسب دیدم که این شعر را نقل کنم که هم مدح مولا را دوباره بخوانیم و هم یادی از آن سال ها کنم.
التماس دعا.


 

این شعر زیبا متعلق به " عماد الدین نسیمی" است. در مورد احوال عماد الدین تا آنجا که من می دانم اخبار زیادی در دست نیست. به طور مختصر می توان گفت که او حروفیه بوده است.در سال۰ ۷۷هــ.ق متولد شده است و در سال  ۸۲۱هــ.ق مقتول شده است و آرامگاهش در حلب همچنان پابرجاست. عماد الدین شاعری متوسط است و اشعارش لبریز از عقاید حروفیه.

و اما در مورد این شعر. شعر زیر به نظر من یکی از جامع ترین( نه بهترین) مدح های امام علی(ع) است. این شعر پر است از آرایه های معنوی ای چون: مراعات النظیر و تلمیح و تضمین و نیز مملو است از آرایه های لفظی چون: واج آرایی٬ جناس و قافیه های درونی و میانی. بهتر است به جای توضیحات ناقص بنده خودتان این شعر را مطالعه فرمایید.

آ" الف اول امیر و اعلم و اعلا علی است          افتخار اولیاء الله مولانا علی است

"ب" براه بارگاه کبریا با مصطفی               بر براق برق رو بالاتر از بالا علی است

متن کامل شعر در ادامه مطلب


 

ادامه نوشته

روز قیامت نگر مجال محمد!

این غزل مشهور سعدی1 را بسیار در مدح پیامبر (ص) می خوانند. همه ابیات این غزل زیباست، اما آنچه که لحظاتی تاملی کوتاه بر آن داشتم، این بیت بود.

عرصه گیتی مجال همت او نیست

روز قیامت نگر مجال محمد

واقعا این کلام مصلح الدین سعدی پرمایه است. این همه مکارم اخلاق و معجزات  و صفات نیکو و تمامی آنچه در متون اسلامی در مورد نبی اسلام هست، با تمام این عظمت، در ابعاد محدود جهان مادی (گیتی) بروز یافته است، با اینکه حد اعلای انسانیت است. اما آنچه که حقیقت شأن حضرت محمد (ص) است را باید در جهان آخرت دید. آنجاست که حقیقت محمد (ص) مجال بروز و ظهور می یابد. شاید اشاره شیخ به شفاعت آن حضرت از امت اسلام است. امید است آنچنان زیست کنیم که شایسته شفاعت آن حضرت و خاندان پاکش در آن روز باشیم.

راستی امسال تقارن جالبی میان شام وفات آن حضرت و امام حسن (ع) و شب یلدا رخ داده، شاید به بیانی طولانی ترین شب گیتی شامی است که آن حضرت از این دنیا رخت بربست. امید است که با حضور منجی، این یلدا به صبح روشن بدل شود. 


1. ماه فروماند از جمال محمد...

 

"ناهستی" سرود 11 تائو ته چینگ

((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))

براي ساختن چرخ محور ها را به هم وصل مي كنيم
ولي اين فضاي تهي ميان چرخ است
كه باعث چرخش آن مي شود.
از گل كوزه اي مي سازيم،
اين خالي درون كوزه است
كه آب را در خود جاي مي دهد.
از چوب خانه اي بنا مي كنيم،
اين فضاي خالي درون خانه است
كه براي زندگي سودمند است.

مشغول هستي ايم
در حالي كه اين نيستي* است كه به كار ما مي آيد.

We join spokes together in a wheel
but it is the center hole
that makes the wagon move

We shape clay into a pot
but it is the emptiness inside
that holds whatever we want

We hammer wood for a house
but it is the inner space
that makes it livable

We work with being
but non-being is what we use

*. ترجمه بالا از فرشید قهرمانی و بر اساس متن استفن میچل است.
چون اولین ترجمه ای بوده که خواندم بهتر با متن ارتباط برقرار می کنم فقط این واژه "نیستی" اندکی نچسب است. امروز ترجمه خانم لادن جهانسوز که بر اساس همین استفن میچل است را می خواندم، در آنجا non-being را به "ناهستی" ترجمه کردند که به نظرم خیلی بهتر شده است.

شراب کهنه؛ جام نو (درآمدی بر بودا در غرب معاصر)

به نام خدا

شراب کهنه؛ جام نو

محمد امین محب علی

 

این نوشتار مقدمه ای بر پژوهش درس هند و بوداست.

در این پژوهش قصد دارم به سئوال پاسخ دهم. اول اینکه

دلیل گرایش جهان غرب به بودیسم چیست؟ دیگر اینکه آیا

این بودیسم جدید غریبان با بودیسم آسیایی یکی است؟

برای دستیابی پاسخ این دو سئوال بر وضعیت جهان غرب

آوره ام، سپس تاریخچه ورود بودیسم به غرب را بررسی کرده ام.

 

·        پس از 2500 سال در نیوجرسی

یک زن لاغر اندام سی ساله از محل کار به آپارتمانش در نیوجرسی می آید. پس از بازی با گربه اش، دوش کوتاهی می گیرد، لباسهای گشادی می پوشد و پابرهنه به یکی از اتاق ها می رود. اتاق خالی از اثاثیه است، تنها محرابی است و در اطراف دیوار یک سری تمثال، تندیس و اشیاء و تصاویر قرار دارد. زن یک چوب بخور خوشبوی بلند را روشن می کند و در یک گلدان ظریف حکاکی شده پر از شن قرار می دهد.

در مرکز محراب تصویر گوروی او _مردی تبتی، با لبخندی تابان، که به نظر 60 ساله می رسد و رادای رهبانی روشنی دارد_قرار دارد. زن تعظیم می کند و چند قدم به عقب می آید.

یک تشک ضخیم روی زمین مقابل اوست. به زمین می افتد. بدنش کامل به زمین می ساید. سپس به  مکان ایستادنش بر می گردد.

دوباره تمام این کارها را انجام می دهد و با هر بار به خاک افتادن دعایی می خواند.

حدوداً بعد از 10 دقیقه لایه ای از عرق چهره اش را در بر می گیرد اما باز ادامه می دهد تا بخور سوخته و تمام گردد. او بارها این مراسم عبادی را بارها انجام می دهد، وقتی اعمال را انجام داد، همه را یادداشت می کند و سپس برای نوشیدن یک نوشیدنی به آشپزخانه می رود. (Coleman, 12)

فایل pdf+ این مقاله ناتمام را می توانید از اینجا دانلود کنید یا متن را در ادامه مطلب مطالعه کنید.

ادامه نوشته