مولوی 1  

((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))

تمام اهالی معرفت و عرفان بر این قول متفقند که مثنوی معنوی دریایی از حکمت و عرفان اسلامی است. دلیل این مدعا شروحی است که بزرگان دین بر این دّر گرانبها نگاشته اند. لیک بعضی از جهلۀ صوفیه در حق آن غلو و عده ای دیگر تقصیر و کوتاهی کرده ند و با بحث های بیهوده از اصل وامانده اند. ما به تقلیید از بزرگان و پیشوایانمان از نیکی های بیکران آن استفاده می کنیم و از آنچه که با مذهب روش ما سازگاری ندارد ـ البته اگروجود داشته باشد ـ می گذریم.
در پایان این نکته را یاد آور می شوم که اسلام ناب محمدی یا همان تشیع به مانند سلفیها و بعضی فرق منتسب به اسلام تنها از ظاهر و فقه متشکل نیست. تشیع به مانند قرآن و به تبع از معصومین (علیهم السلام) مملو است از علوم و معارف عرفانی، فلسفی، کلامی و... و تمام این علوم به مانند فقه شیعه پویا هستند
.
در این پست داستان " رومیان و چینیان" را از مثنوی انتخاب کرده ام و در آینده به فضل خداوند رحمان شروح این داستان را خواهم نوشت.

و الحمد لله رب العالمین.

ور مثالى خواهى از علم نهان        قصه گو از روميان و چينيان

قصه اى مرى كردن روميان و چينيان در علم نقاشى و صورتگرى:

   چينيان گفتند ما نقاشتر           روميان گفتند ما را كر و فر

گفت سلطان امتحان خواهم در اين        كز شماها كيست در دعوى گزين

اهل چين و روم چون حاضر شدند         روميان از بحث در مكث آمدند

ادامه نوشته

اولوالعزم

  ((بسم الله الرحمن الرحیم))

چندی پیش سخنی از  پیامبران اولوالعزم پیش آمد و بحث کوتاه و ناتمامی در گرفت که  کدام یک از  پیامبران اولوالعزمند؟ و به چه پیامبرانی اولوالعزم می گویند؟ گروهی از دوستان عنوان کردند که به "پیامبرانی که صاحب کتاب و شریعت باشند." اولوالعزم گویند. این تعریف تاحدودی درست است اما:
۱. مانع نیست.
۲.تنها تعریف نیست.
پیامبران دیگری صاحب کتاب و شریعت هستند مثل حضرت داوود (ع) که اولوالعزم نیستند. با اضافه کردن قید "شریعت پیامبران پیش از خود را نسخ کرده اند" شاید بتوان تعریف مانعی بدست داد اما تعاریف دیگر شایان توجهی هم وجود دارند. مقاله "اولوالعزم" دایرة المعارف بزرگ اسلامی به قلم "فرامرز حاج‌ منوچهری" در عین کوتاهی مطالب قابل تأملی در این رابطه دارد که در ادامه مطلب آورده ام. البته جای بحث و تحقیق بیشتری در این موضوع وجود دارد.

هنگامی که نام پیامبران اولوالعزم را می خواندم به یاد یکی از ابیات استاد سخن، مصلح الدین سعدی(علیه رحمة) ــ که از شاهکارهای شیخ است ــ افتادم، که نیکو دیدم در پایان سخن خود بیاورم.

آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی

آمـده مـجمـوع در ظـلال مـحـمّـد(ص) 

ادامه نوشته

رضا(ع)

   ((بسم الله الرحمن الرحیم))

nafahat.ir 

                       السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی                                 

ملک رضا(ع)

   ((بسم الله الرحمن الرحیم))

 

دیده فروبسته ام از خاکیان     تا نگرم جلوه افلاکیان

     شاید از این پرده ندایی دهند       یک نفسم راه به جایی برند

         آنکه در این پرده گذر یافته است       چون سحر از فیض نظر یافته است

خوی سحر گیر و نظر پاک باش       راز گشایندۀ افلاک باش  

آب بزن چشم هوسناک را       با نظر پاک ببین پاک را

پرتو این گوهر رخشان نگر        کوکبه شاه خراسان نگر

           آئینۀ غیب نما راببین          ترک خودی گوی و خدا را ببین

  هر که بر او مهر رضا تافته است      در دل خود گنج رضا یافته است

       سایۀ شه مایۀ خرسندی است         ملک رضا ملک رضا مندی است    

کعبه کجا طوف حریمش کجا       نافه کجا بوی حریمش کجا 


۱.ترتیب ابیات متفاوت با متن است.
۲.بعضی از ابیات قریب به متن است.