مقتلی از ابوریحان بیرونی
در ماه صفر و نزدیک به اربعین حسینی هستیم. مقتلی که ابوریجان به صورت مختصر در آثار الباقیه نقل می کند را به صورت +Pdf در لینک زیر قرار داده ام. امید است استفاده فرمایید.
فایل را از اینجا دانلود کنید.
التماس دعا
در ماه صفر و نزدیک به اربعین حسینی هستیم. مقتلی که ابوریجان به صورت مختصر در آثار الباقیه نقل می کند را به صورت +Pdf در لینک زیر قرار داده ام. امید است استفاده فرمایید.
فایل را از اینجا دانلود کنید.
التماس دعا
نام خانوادگی:....
رشته کارشناسی: مهندسی مکانیک، IT، برق!!!
کارشناسی ارشد: ادیان و عرفان، فلسفه، تاریخ، ادبیات.
نیازی نیست که به نقد نظام آموزشی کشور بپردازم چون در حال حاضر نظام آموزشی نداریم! چند دانشگاه داریم البته اگر بتوانیم نام دانشگاه بنهیم!
در این نوشتار به اختصار نقد دانشجورا می کنیم. البته درست است که ریشه در نظام آموزشی باید جستجو شود اما نظر این است که نظام آموزشی به معنی حقیقی نداریم. (یاد اصلاح نامهای کنفسیوس افتادم! خدایش بیامرزاد)
آقای یا خانم X!
روی سخن با شماست. شما که انقدر باسوادی! اینقدر می فهمی! اینقدر رشته با کلاس خوندی! مهندس جان! چه شد که هوای علوم انسانی کردی؟
درد معنا داشتی؟ به دنبال حقیقت بودی؟ به دنبال آن بودی؟ از فنی و مهندسی خسته شدی؟ یا هزار دلیل دیگر؟
مهندس جان! علوم انسانی که زنگ تفریح نیست! شغل که داری، کلاس که داری، سواد هم هیییییی...
درد معنا داری؟ چند راه داری:
الف. هیئت
ب. سخنرانی مذهبی
ج. جلسات حافظ خوانی
د. کلاس های مهندس طاهری یا ایلیا م رام ا...!
مهندس جان! علوم انسانی که قلیان نیست هر وقت خواستی چاق کنی و حالی ببری و بعد هم هیچ...
درسته که انگار هیچ کسی متولی این علوم نیست اما وا.. با.. علوم انسانی علمه! روش دارد، اصول دارد، باید پوست بندازی تا بفهمی! هرچی فکر کنی سخته سخته سخته.
مهندس با 32 واحد به درجه کارشناسی ارشد نائل می شی و بعدشم دکترا ان شاءا... . بعد هم...
اما مهندس علوم انسانی اینی که من و تو می خوانیم نیست!
منشور کوروش دیدی، حس وطن پرستی بهت دست داده، از شیمی پا شدی اومدی تاریخ؟؟؟؟؟!!!!!!
الهیات! سخنرانی دکتر شریعنی شنیدی در تاکسی؟ حس سوربن!
ادبیات هم فقط مشاعره نیست!
شکر خدا به دلیل تنبلی ما علوم انسانی هابا 30% زبان رتبه می یاری و قبولی روزانه!
مهندس! حوصله و مجال سخن بیش از این نیست. اما تو رو به هر چی دوست داری اگر واقعا دغدغه علم و پژوهش نداری نیا اینجا. علوم انسانی خیلی جدیه. خیلی!
مهندس! علوم انسانی به اندازه کافی دشمن دارد در این کشور، جان عزیزت تو دیگر نه...
مهندس عیسی به دین خود و موسی به دین خود!
مهندس جان رو سر بنه به بالین....
((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))
گاهی باید نوشت! از سر درد.
چندی پیش شندیم که دکتر اعوانی جای خود را به یکی دیگر از استادان داده اند. خوب پویایی در این حوزه ها همیشه نیاز بوده و مدیران باید جایگزین شوند. اما چند لحظه پیش نام رییس جدید موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه را دیدم. دکتر عبدالحسین خسروپناه. این روایت را در اینجا یافتم. دوستانی که فهمیدند چرا از سر درد که هیچ اما آنان که متوجه نشدند نگاهی به آثار علمی دکتر اعوانی و دکتر خسروپناه بیندازند تا درد مشترک داشته باشیم.
خوب خواندید حالا:
همراه شو عزیز! همراه شو عزیز!
کین درد مشترک
هرگز جدا جدا
درمان نمی شود!
نه! نیازی نیست.
انتظار خبری نیست مرا.
خوب برگردیم به رزومه کاری. مولوی فرماید:
آن یکی پرسید اشتر را که هی
از کجا می آیی ای فرخونده پی
گفت از حمام گرم کوی تو
گفت خود پیداست از زانوی تو!
خدایش بیامرزد که سخن از زبان ما گفته است.
بحث بحث اسلامی کردن علوم انسانی است. من نیز بدون تعارف موافقم. اما راهکار آیا این است؟
آیا ما تا قرائت درستی از علوم انسانی غربی نداشته باشیم می توانیم علوم انسانی به روایت اسلامی را عرضه کنیم؟ و الله اعلم.
حال موسسه فلسفه کجاست؟
آدرسش را که از سایت موسسه بیابید. آنچه من یادم است ولیعصر، خیابان نوفولو شاتو، کوچه آراکلیان.
اما انجمن مکانی بود که در سال 1353 به همت سید حسین نصر و برخی از افراد حکومت پهلوی دایر شد.
این انجمن (که به موسسه تغییر نام داد.) همواره محل رفت و آمد بزرگان فلسفه، حکمت، دین شناسی، عرفان، کلام و دیگر علوم انسانی و اسلامی بود. البته گرایش غالب با تفکر سنت گرایان و جاویدان خرد بوده که خود شبه روایتی اسلامی از علوم انسانی و به نحوی منتقد علوم اسلامی به روایت غرب است.
تاریخچه انجمن را اینجا بخوانید.
بزرگانی چون هانری کربن، ویلیام چیتیک، آیت الله محقق داماد، دکتر دینانی، دکتر اعوانی، دکتر عالیخانی و... در انجمن حضور داشته اند.
حال در یک فرآیند این موسسه تغییراتی اساسی کرده و یک روحانی جوان و احتمالا جویای نام این سمت را بر عهده گرفته. ضمن آرزوی موفقیت برای ایشان تسلیتی به همقطاران خود عرض می کنم. ما را در غم خود شریک بدانید. شاید یکم تند روی کنم اما توصیه می کنم گزارش تصویری مراسم تودیع را در کنار این عکس از اعضا و مدیران انجمن ببینید.


این نکته را عرض کنم که من مخالف استفاده از نیروهای متعد و جوان د حوزه علوم انسانی نیستم که هیچ، شدیدا هم موافقم اما آیا دکتر اعوانی متعهد نبودند؟ آیا در این مدیریت به تجربه نیاز نیست؟ آیا دکتر خسروپناه برای مدیریت پژوهشگاه مناسب تر نیستند؟ آیا از میان اعضای جوان تر انجمن نمی توان مدیری انخاب کرد؟
آیا حتی در صورت نیاز به تغییر نمی توان از یک روحانی دیگر استفاده کرد؟ نه از ایشان که از منتقدان شدید جاویدان خرد هستند و من خودم انتقاد نه چندان پرمبنای ایشان را در دانشکده فنی دانشگاه تهران دیدم.
بگذریم...
من هموراه به دوستان تاکید کردم که مد نظر داشته باشیم که بسیاری از علوم انسانی غربی و نظریه بزرگان این علوم در بافتاری مسیحی - غربی یا سکولار-غربی و یا بافتار هایی از این دست پروش یافته و نمی توان آن را به تمامه برای جامعه ایران تجویز کرد. بومی سازی علوم ضرورتی ست اجتناب ناپذیر اما اسلامی کردن علوم انسانی باید بر مبانی آکادمیک باشد تا مقبول جهانیان افتد و گرنه چیزی نیست جز محصور کرن جامعه علوم انسانی کشور در معیاری منحصر به فرد.
افسوس...
التماس دعا
یا علی
رشته مطالعات ادیان هرچند در جهان غرب به صورت آمادمیک مثل دیگر علوم انسانی دیر متولد شد اما زود جای خود راباز کرد. در بسیاری از دانشگاههای معتبر دنیا از Soas گرفته تا هارواد و آکسفورد و دانشگاه آزاد برلین و سوربن و... به نامهای نزدیک به هم و رویکرهای مختلف کرسی های ادیان رشد و نمو کردند. ایران اسلامی هرچند که به یک معنا در رویکرد شبه آکادمیک ( در تعریف مدرن) با بزرگانی چون ابوریحان سرآغاز ادیان تطبیقی است اما این رشته به صورت مستقل در سالیان اخیر در دانشگاهها قوت یافت. البته نه به صورت امتداد یک سنت مطالعاتی ایرانی بلکه به عنوان ترجمانی از دین شناسی آکادمیک غرب. پیش و پس از انقلاب اسلامی بزرگانی چند درحوزه ادیان قلم زدند. از سید حسن تقی زاده و محمد محمدی گرفته تا عبدالحسین زرین کوب و فتح الله مجتبایی و مجتهد شبستری و دیگر استادانی که خواه در گروه ادیان و خواه گروههای تاریخ، ادبیات، فلسفه و.. با رویکرد علمی به مطالعات ادیان یا مطالعات اسلامی و عرفان پرداختند.
پس از انقلاب مراکز اصلی دانشگاهی ادیان دانشگاههای تهران، مشهد، تبریز، کاشان و سمنان بودند که در دوارن اخیر دانشگاه ادیان و مداهب به آنها اضافه شد. البته مراکزی چون گفتگوی تمدن ها و گفتگوی ادیان و دایرة المعارف ها و بنیاد های ایران شناسی و علوم انسانی نیز در این حوزه قدم هایی برداشته اند.
ضمن قدردانی از تمام بزرگوارانی که در حوزه مطالعات ادیان زحمت کشیده اند می خواهم انتقادی کوتاه به شرایط موجود مطالعات ادیان کنم.
هرچند در طی این سالیان زحمات بسیاری توسط دلسوزان اندیشه و فرهنگ صورت گرفته اما در هیچ یک از حوزه های تالیف و ترجمه کتاب و مقالات علمی و پژوهشی و دیگر حوزه ها در حد و اندازه هایی که باید نبودیم. این مشکل را می توان به کل علوم انسانی کشور تعمیم داد که در این مقام بحثش نیست.
ما در این حوزه حتی ترجمه های کم داریم چه رسد به تالیفات ارزشمند.
خبری از سمینارهای تخصصی در این رشته نیست. استادان گویا بی حوصله کنار کشیده اند و دانشجویان افسرده تر از همیشه به فکر شغلی برای آینده هستند. شغلی که ربطی به رشته شان نخواهد داشت! مجله های تخصصی ادیان بسیار کم هستند و آنچه هست کم بار است. در عرصه های جهانی هیچ نامی ازدانشگاه های ایران نیست و سخنی در دین شناسی زده نمی شود.
نمک نشناسی است که در این میان دوباره ذکر خیری از استادان گرامی ادیان نکنم. شاید در یک تقسیم بندی ساده باید سه دسته استاد ذکر کرد:
یک دسته از استادان گرامی واقعا دانش بالایی دارند و تالیفاتی هم دارند که به دلیل کمبود امکانات (!) یا عدم توجه کافی به این رشته نتوانسته اند آنچنان که باید در این حوزه فعالیت کنند.
دسته دوم استادانی که دانش کافی ندارند اما ادعایی هم ندارند. این دسته از استادان هرچند دانشی ندارند اما قابل تحملند. البته این دسته نادرند.
دسته سوم که حجم کمی هم نیستند استادانی هستند که هرچند بهره ای از دین شناسی ندارند اما خود را در سطح ماکس مولر می پندارند.
ادامه دارد...
((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))


یکی از این تمدن های متفاوت سرزمینی است که ما امروز چین می خوانیم.
این سرزمین برای خود به دور از بین النهرین دین و تمدن و فرهنگ خاص خود را داشته که نه آریایی بوده و نه بین النهرینی و نه مصری!
هنگامی که تاریخ چین را می خوانیم بزرگی های این تمدن ما را به شگرف می آورد.
حال در رشته خود وقتی به سراغ این تمدن می رویم چه می یابیم؟
دو دین بزرگ در سرزمین چین ( اگر مجاز به کاربرد چنین واژه ای در چین باشیم!) یکی مکتب کنفسیوس و دیگر مکتب دائوییسم هستند.
از آغاز مطالعه ادیان خاور دور همواره حکیمان دائویی برای من شگفت آور و راز آمیز بودند. لائوزی (=لائو تزو، لائوتزه، لائو تسه) و کتابش دائو ده جینگ (=تائو ته چینگ) برای من بیش از هر کتابی در خاور دور جذاب بود. در مقاله زیر به مقدمه ای در باب این حکیم و کتابش پرداخته ام.
با این حدیث از پیامبر اعظم (ص) به سراغ مقاله می رویم:
اطلبوا العلم و لو بالصین.
مقاله را از اینجا دانلود کنید.
پست های دیگر ادیان چین در این وبلاگ را اینجا و اینجا بخوانید.
از آنجا که مقاله چاپ نشده است از نقل مطلب خودداری فرمایید.
به نام خدا
سالیان پیش وبلاگ نویسی رونق بسیاری داشت، با رهیافت جامعه شناسانه شاید یکی از دلایل کم رونقی به وبلاگ ها (مراد همانند بلاگفا، بلاگ اسپات و... است) شبکه های اجتماعی باشد. این شبکه ها که ویژگی های بسیار جذابی دارند به تدریج عرصه را برای وبلاگ نویسی تنگ کردند هرچند کاربری آنها تا حدودی متفاوت است.
شاید یکی ار دلایل این اوضاع نفـــحـــات همین شبکه های اجتماعی به علاوه سستی نویسنده (یا نویسندگان!)آن باشد.
در این ایام که امتحانات نزدیک می شود من به یاد وبلاگ نویسی می افتم. قصد دارم چند مقاله کلاسی را اندک اندک در این وبگاه قرار دهم باشد به کار آید.

هوالحی الذی لایموت
در شبستانهای تاراندود این معبد
گرچراغی برنمی افروزی ای زائر
کورسوی شمع نذر رفتگان را پا منه برسر
به یاد استاد انوشه روان
محمود روح الامینی
عکس را سال 1386 در منزل استاد از ایشان گرفتم.
تقدیم شد.
استاد محمود روح الامینی درگذشت.
متن بالا از اشعار استاد روح الامینی است که استاد ابراهیم موسی پور فرستادند.
ما نیز یاد این استاد فقید را گرامی می داریم و فقدانش را به جامعه علمی کشور تسلیت عرض می نماییم.
برای خواندن شرحی درباره استاد بنگرید:
http://fa.wikipedia.org/wiki/محمود_روحالامینی
ساعتی پیش نیز خبر درگذشت استاد گرامی ایرج افشار را شنیدیم. ایرج افشار مردی بود که هر کس سراغی از فرهنگ، ادب، هنر، تاریخ و... ایران گرفته باشد به نسخه شناسی و کتاب شناسی او برخورده است.
روح هر دو بزرگوار شاد، یادشان گرامی. خدایشان بیامرزد.
((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))
مکتب شیعه یا خواص یکی از دو شاخه اصلی تقسیمات اسلامی است.
سابقه تفکر نظری و الهیاتی شیعه را باید به حضرت صادق (ع) برگرداند. هرچند شکل گیری گروه شیعیان به پیش از اینها باز می گردد.
این مکتب در طی سالیان آثار و اندیشه های بسیاری داشته است. از شیخ مفید تا صداری شیرازی و معاصرین ما.
فقه٬ کلام٬ فلسفه٬ عرفان و.. عرصه های این اندیشه دینی است.
مقاله ذیل نوشته آقای حسن انصاری در باب مکتب تفکیک و فلسفه ستیزی است.
هرچند به ظاهر این مقاله در یک موضوع خاص است اما اطلاعات بسیار مفیدی را راجع به مکتب شیعه ارائه می کند که به نظرم هم را خواننده عمومی مفید است هم برای اهالی تحقیق و پژوهش.
این مقاله از سایت کاتبان نقل شده و فرمت HTML برای سهولت خواننده گان تبدیل به +pdf شده است.
امید است خوانندگان فرهیخته نفحات استفاده لازم را از این مقاله ببرند.
مقاله را از اینجا دانلود کنید.
((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))

چه مى شود که نيايى به آسمان فردا
چه مى شود که بمانى در آن جهان فردا
چو قصد آسمان کنى امان نخواهد داد
سپاه ظلم زمان بر امام مان فردا
دگر چه ارزشى دارى تو اى سنگ مذاب!
که مى شود رخ نور جهان نهان فردا
هزار ديو، هزار دد، هزار لب سيراب
نداده قطره آبی به کودکان فردا
مگر تو سنگ نیستی؟ پس آب گرد و ببار
ز داغ سروسپیدان، به کاروان فردا
هزار و سیصد و هفتاد و یک طلوع گذشت
دوباره صبح دگر می شوی عیان فردا!
(محب)
آیین های عزاداری برای اهل بیت(ع) در میان ایرانیان بسیار کهن است. این آیین ها که به نظر برخی از صاحب نظران ریشه در ایین های ایران پیش از اسلام (چون اسطوره سیاوش و زریر) دارد در مورد سیدالشهدا(ع) بیشترین نمود را دارد. عزاداری در سوگ آن حضرت در ایران بسیار گسترده است. در هر گوشه ای از ایران فرهنگی، آیین ها و مراسمی در عزاداری آن حضرت برپا می شود، هرچند رسانه و مدرنیزه باعث کمرنگ شدن شیوه های کهن و عرضه مدل های جدید می شوند.
انواع تعزیه خوانی یکی از این شیوه ها هست که شکل هایی از آن در زمان ما نیز هست. (بنگرید: مقاله تعزیه در دانشنامه جهان اسلام و نیز تعزیه و تعزیه خوانی در دایرة المعارف بزگ اسلامی)
یکی از مراسمی که در حال حاضر کمتر دیده می شود، صبح خوانی است. صبح خوانی یک رسم کهن است که در آن یک مونولوگ با خورشید (=آفتاب، صبح) شکل می گیرد. این آیین در اصل به دو نوع تضرع و تهدید صورت می گیرد. در هر یک به نوعی مردم می خواهند مانع طلوع خرشید و صبح شدن شوند. صبح خوانی تضرعی در برخی روستاهای شمال کشور قبل از طلوع افتاب به صورت دسته همخوانی صورت می گرفته است. شعر معروف ((مکن ای صبح طلوع...)) بازمانده این ادبیات است.
شاعر در غزل فوق (به رغم تمام ایرادهای شعری، ادبی و وزنی غزل) سعی کرده که ادبیاتی در این سنت آیینی بیان کند.
م.ا.محب علی
((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))
تاریخ اجتماعی طی سه دهه گذشته، به اصلی ترین شاخه پژوهش های تاریخی تبدیل شده است. ظرفیت بالای تاریخ اجتماعی در توصیف و تبیین پدیده های فرهنگی و اجتماعی، این رشته را به صورت رشته ای کاربردی در مطالعات علوم انسانی درآورده است. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و بنیاد دایره المعارف اسلامی، در راستای بازاندیشی، بازسازی و تقویت ساختارهای روش شناختی در حوزه علوم انسانی، سلسله سخنرانی ها و میزگردهای تخصصی را برگزار می کنند.
برنامه جلسات را از اینجا دانلود کنید.
برای اطلاعاتی در باب تاریخ اجتماعی بنگرید: مقالۀ تاريخ اجتماعی رويكردی نوين به مطالعات تاريخي نوشته شده در مجلۀ تاريخ و تمدن اسلامي از دکتر ابراهیم موسی پور در موسی پورنامه
((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))
((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))
جنید بغدادی از بزرگترین عرفای اسلامی قرن سوم بغداد و نماینده مکتب صحو (در برابر مکتب سکر که عمدتاً در خراسان رواج داشته) است. مقاله ذیل مدخل جنید بغدادی دانشنامه جهان اسلام است که به قلم استاد ابراهیم موسی پور نگاشته شده است. مطالعه این مقاله مختصر اطلاعاتی مفید و ژرف به خواننده می دهد و سرآغازیست برای تحقیق بیشتر در مورد جنید بغدادی.
فایل +pdf مقاله را از اینجا دانلود کنید.
((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))

کتاب ((مقدمه ای بر پژوهش دین عامیانه)) چاپ شد.
این کتاب مجموعه مقالاتی است که استاد ابراهیم موسی پور گزینش و ترجمه کرده است.
کتاب دین عامیانه اولین اثر منسجم در این رشته کمتر شناخته شده دین شناسی در زبان فارسی است.
دکتر قربان علمی مدیر گروه ادیان و عرفان تطبیقی دانشگاه تهران در آغاز اثر اشاره ای به مطالعات دین عامیانه کرده اند.
در این کتاب مقالاتی از پ.هـ. وریهوف، چارلز هـ لانگ، ویلیم ا. کریستین، ژاک واردنبورگ، رافائل پاتای و تنی چند از دیگر پژوهشگران مطرح در حوزه دین عامیانه گزینش شده است.
((مقدمه ای بر پژوهش دین عامیانه)) در 187 صفحه و به قیمت 3900 تومان توسط نشر جوانه توس به چاپ رسیده است.

((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))

پس از چندی کاری مفید در نفحات انجام گرفت.
متن صوتی انجیل متی (یا بهتر انجیل به روایت متی) که استاد موسی پور در اختیار ما گذاشتند را در سایت قرار دادیم.
این متن در اصل برای دانشجویان درس متون ادیان به زبان خارجه 2 ( ترم 8) است، البته امیدورام دیگر دوستان علاقه مند هم بهره ببرند.
لازم به ذکر است که در این بخش باب های 1 تا 8 را قرار داده ام، که دانلود راحت تر باشد.
در ضمن فایل زیپ به صورت mp3 است. حجم فایل هم 20MB است.
فایل را از اینجــــا دانلود کنید.
موفق باشید.